الحاق سکونتگاههای روستایی در فرایند خزش کلانشهری با تاکید بر تعارض بافت کالبدی- فضایی نمونه موردی: محور درّه دربند- کاشانک (شمال تهران) (1330-1392)

پایان نامه
چکیده

رشد بی رویه شهرها و کلانشهرها زائیدة عوامل و نیروهای متنوعی است که در زنجیره ای همبسته قابل ردیابی است. در واقع، یکی از بارزترین و شناخته ترین عوامل دخیل در این فرایند، مهاجرتهای بی رویة روستایی- شهری و برپایی سکونتگاههای به اصطلاح غیررسمی در حاشیه شهرها، بویژه کلانشهرهاست؛ هرچند دو پدیدة خورندگی و خزش شهری از پدیده های مکمل این روند بی رویة رشد به حساب می آیند که با دست اندازی کانونهای شهری به اراضی پیرامونی و اغلب زمینهای کشاورزی و روستایی پیرامونی در پیوند تنگاتنگ قرار دارند. اگر در عمل سرچشمه همة مسائل محیطی و کالبدی- فضایی شهرها و کلانشهرها در این دو پدیده قابل ردیابی نباشند، لااقل بسیاری از معضلات شهری از این دست، به پس زمینه های بنیادین و فرایندهای مرتبط با آنها باز می گردد؛ از جمله این مسایل می توان به مسایل زیر اشاره کرد: نابودی اراضی حاصلخیز و منابع تجدیدناشدنی، تهدید و کاهش انسجام اجتماعی، جدایی گزینی فضایی، نابرابری و شکاف فزایندة طبقاتی، قانون گریزی و بزهکاری شهری، بیکاری پنهان و آشکار، حذف فضاهای باز، افزایش مصرف سوخت و انرژی، وابستگی روزافزون به خودرو، دسترسی نابرابر به امکانات و تسهیلات آموزشی و بهداشتی- درمانی، آلودگی روزافزون هوا و منابع آب و خاک و تخریب محیطی. با این وجود، هستند کسانی که بی توجه به این همه، توسعه عمومی سرزمین را مرهون گسترش فرایند شهرگرایی و افزایش نرخ شهری شدن عرصه های زیستی بشمار می آورند (ضمنا نک: سعیدی، 1382). در اینجا، برخی الزامات محیطهای مناسب شهری و فرایندهایی که در گذر رشد و گسترش کانونهای شهری و کلانشهری، به جای حلّ و تعدیل نارساییهای زیستی، به پیچیدگیها و نابرابریهای فضایی می افزایند، مورد بحث قرار می گیرند. گسترش شتابان شهر تهران و تبدیل آن به کلانشهر ملی، بویژه طی چند دهة اخیر، زمینة دلنگرانیهایی را برای کارشناسان، سیاستگذاران و مجریان برنامه های عمرانی و نیز شهروندان پدید آورده است. رشد کلانشهر تهران نه تنها موجب درهم ریختگی مرز شهر اصلی و محیطهای پیرامونی آن شده، بلکه مرزهای اداری- سیاسی (از جمله مرز بین شهرستانهای تهران، ری و شمیران) را در عمل کمرنگ ساخته است. محور دربند- کاشانک با در برداشتن حدود 12 روستای پیشین، نمونه ای از رشد شتابان شهری و پدیدة الحاق شهری طی روندهای خزش و خورندگی است. این رساله در نظر داشته است، تا ضمن بررسی روند تحول چشم اندازها در این محور، به شناسایی علل و نیروهای اثرگذار بر آن بپردازد. افزون بر این، این پژوهش ضمن توجه به فرایند تبدیل باغها و فضاهای باز به فضاهای فشردة زیستی و تشدید تراکم جمعیتی، به تعارض بافت کالبدی- فضایی در عرصه های محور مورد پژوهش پرداخته است. در پیشبرد مطالعات این رساله که از نوع بنیادی- کاربردی است، از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است: در روش کتابخانه ای با مراجعه به منابع مختلف علمی، اعم از کتاب، مقاله، گزارش علمی و اسناد مرتبط، از فنون طبقه بندی، ارزیابی منابع، یاددشت برداری و خلاصه نویسی بهره برده و به همین ترتیب، با توجه به فنون پژوهش میدانی، بویژه از شیوه های مشاهدة مستقیم و مصاحبه استفاده نموده است. طراحی محتوای رساله بر اساس 5 فصل بوده است که عبارتند از فصل نخست: کلیات پژوهش؛ فصل دوم: مبانی نظری پژوهش؛ فصل سوم: ویژگیهای محیطی- اکولوژیک و اجتماعی- اقتصادی محور مورد مطالعه؛ فصل چهارم: تحلیل داده ها و یافته های پژوهش؛ فصل پنجم: جمعبندی، نتیجه گیری و آزمون فرضیات. یافته های این رساله حاکی از آن است که رشد شتابان ساخت و ساز در محور مورد پژوهش طی چند دهة اخیر، چشم انداز عمومی آن را که اصالتا محوری حاوی ترکیبی همساز با محیط در دامنه های جنوبی البرز بوده است، کاملا دگرگون ساخته، باغها و کوچه باغهای سرسبز و ییلاقی را به خیابانها و محله های پُررفت و آمد شهری- مسکونی تبدیل ساخته است. افزون بر این، ساخت و سازهای مدرن، از خانه های بزرگ ویلایی تا مجموعه ها و برجهای مسکونی، در کنار واحدهای کوچک و بزرگ سنتی، ضمن تشدید روزافزون تراکم جمعیتی، چهره ای متعارض به بافت عمومی این محور بخشیده است. درواقع، الحاق کلانشهری در محور مورد پژوهش گرچه در آغاز با هدفِ پنهانِ جدایی گزینی فضایی گروههای خاص شهرنشین به پیش رفته است، اما در عمل به نوعی ادغام نامتجانس فضایی- فرهنگی بین ساکنان پیشین و جدید، یعنی اقشار و گروههای مختلف اجتماعی دامن زده است. ادامة این فرایند نه تنها چهرة ظاهری و سیمای درونی این محور را تا به حال تغییر داده، بلکه به نظر می آید به زودی ارتفاعات بالادست این محور را نیز از حالت طبیعی و اولیة خود خارج ساخته، به ساخت و سازهای ناهماهنگ شهری تبدیل سازد.

منابع مشابه

گذار تحولی بافت کالبدی روستاهای واقع در حوزه های کلانشهری مطالعه موردی : مساکن روستایی –دهستان طرقبه

بافت کالبدی در روستاها بستر فعالیت­های مختلفی به شمار می­رود که در زندگی روستایی نقش مهمی دارند و بسیاری از کارکردهای روستایی وابسته به این عناصر است. به صورتی­که هرگونه تغییر در ویژگی-های اجتماعی - فرهنگی و اقتصادی در بافت کالبدی روستاها منعکس می­شود. این تغییرات بیانگر تأثیرپذیری سکونتگاه­های روستایی از جریان­های مختلف از جمله شهرگرایی است. زیرا روستاها روابط مختلفی با شهر دارند و ابعاد و دام...

متن کامل

نقش جریانات فضایی در فرایند خزش روستایی (lمطالعه موردی: ناحیه سلیمان آباد)

شهرها و روستاها به عنوان مراکز اصلی تجمع انسان­ها و شکل دهنده اصلی بنیان­های جغرافیایی یک ناحیه می­باشند که دارای روابط خاص با تکیه بر ویژگی­های اقتصادی ـ اجتماعی و فضایی با یکدیگر هستند. پیوندهای روستایی ـ شهری پدیدهای حاصل از تعامل دوسویه    سکونتگاه­های روستایی و کانون­های شهری در عرصه منطقه­ای است که به سبب جریان­های مختلف از جمله جریان افراد، کالاها، اطلاعات، فناوری، نوآوری و مانند آن پدید...

متن کامل

ارزیابی عملکرد دهیاریها درتوسعه کالبدی- فضایی سکونتگاههای روستایی (مطالعه موردی: بخش کردیان- شهرستان جهرم)

 از سال 1377 که نخستین اقدامات برای ایجاد مدیریت روستایی در کشور انجام شد تاکنون فعالیت­های گسترده­ای از سوی دهیاری­ها در روستاهای کشور صورت گرفت. تا حدی که در سال­های اخیر دهیاری­ها محرک و زمینه­ساز توسعه کالبدی- فضایی روستاها شناخته می­شوند. هدف اصلی این پژوهش بررسی عملکرد دهیاری­ها در توسعه کالبدی- فضایی سکونتگاه­های روستایی در بخش کردیان شهرستان جهرم است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلی...

متن کامل

ارزیابی اثرات توزیع فضایی مراکز دانشگاهی بر مناطق کلانشهری( مطالعه موردی: ناحیه شمال شرقی تهران)

تغییر در الگوی تحرکات  فضایی یکی از عواملی است که بر سازمان فضایی  مناطق کلانشهری تأثیرگذار است. این الگو تحت تأثیر چگونگی توزیع فعالیت ها-با مقیاس منطقه ای- در سطح مناطق کلانشهری است. به نظر می رسد توزیع فضایی  مراکز دانشگاهی به عنوان یک نوع فعالیت که جریان هائی در سطوح درون منطقه ای و بین منطقه ای و ملی راسبب می شود، می تواند بر سازمان یابی فضایی  مناطق تأثیر گذار باشد. در این پژوهش با تحلیل ...

متن کامل

ارزیابی اثرات توزیع فضایی مراکز دانشگاهی بر مناطق کلانشهری (مطالعه موردی: ناحیه شمال شرقی تهران)

تغییر در الگوی تحرکات فضایی یکی از عواملی است که بر سازمان فضایی مناطق کلانشهری تأثیرگذار است. این الگو تحت تأثیر چگونگی توزیع فعالیت ها-با مقیاس منطقه‌ای- در سطح مناطق کلانشهری است. به نظر می‌رسد توزیع فضایی مراکز دانشگاهی به عنوان یک نوع فعالیت که جریان هائی در سطوح درون منطقه‌ای و بین منطقه‌ای و ملی راسبب می‌شود، می‌تواند بر سازمان یابی فضایی مناطق تأثیر گذار باشد. در این پژوهش با تحلیل روند...

متن کامل

منابع من

با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید

ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده

{@ msg_add @}


نوع سند: پایان نامه

دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده جغرافیا

میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com

copyright © 2015-2023